دوست داشتن دلیل و برهان نمی خواهد...

 

دیگه حرفی ندارم...دیگه حرفی واسه گفتن ندارم...دلیله اینکه دیر آپ میکنم و نگو به تو فکر نمیکنم...این شعری که پایین تو این پست میخوام واسط بنویسمو خوب گوش کن ...حرفی نیس جز از تهه دل عشقه من...امشب نیومدی که ببیبینیم همو اما هرجا که هستی امیدوارم خوش باشی آقایی...حالا خوب گوش کن...بدون که دوست داشتن دلیل و برهان نمیخواد مهربونه من...


دوست داشتن دلیل و برهان نمی خواهد... 

تو را من دوست می دارم

دوست داشتن دلیل و برهان نمی خواهد

اگر صد بار و با صد بهانه عشقم را رد کنی

من سر افراز تر از قبل به سوی تو می آیم

دلِ دیوانه ام عشقت را ارزان نمی خواهد

من افتاده تر از پیش جلوی تو زانو می زنم

                                               گریه می کنم

تعظیم در برابر شکوه تو از شأن من نمی کاهد

تو را من دوست می دارم

این را هر کس می داند همرهم

هر قسمت از وجودم را به خاطر عشق تو می دهم

تو را من می خواهم با تمام جانم

می خواهم برایت بمیرم، چرایش را نمی دانم

تو را من دوست می دارم

اندازۀ سالهای عمرم

قد آرزوهایی که برای تو دادم

قد تمام اشکهایم که برای تو، به یاد تو می ریزم

تو را من می خواهم دیوانه وار

کاهگل خانه ام می داند دلی دارم بی قرار

تو را می خواهم مثل سایه در کنارم

اگر تو باشی چراغ خانه ام، دیگر آرزویی ندارم

به تو محتاجم ای تنها نیازم

اگر کمکم نکی تمام زندگی ام را می بازم

تو را من دوست می دارم

صمیمانه ترین احساساتم را تقدیم تو می کنم یارم

تو را دوست دارد کسی که نمی خواهد تنهایت بگذارد

برایش دنیا با تمام زیباییها بی تو دیدن ندارد

تو را می خواهم زیبای عشق آفرینم

هر غروب در ساحل منتظرت می نشینم.