هنوزم منتظرتم...

دلم برات یه ذره شده دیوونه میفهمی؟نه فکر نکنم که بفهمی:(اگه میفهمیدی اینجوری تنهام نمیزاشتی بی معرفت...اگه تا روز قیامت داشتنت نباشه قسمت، چشم براه تو میمونم با دلی پر از صداقت :)پیروز من :( معلومه کجایئیئیئیئیئیی :( نه فقط عاشقت هستم من همین رو قلبه خستم..این توی که میپرستم..سر سپردیه تو هستم:(میفهمئیئیئیئیئی؟ده میفهمی ایناروووووو؟مگه تو دم از عشق نمیزدی نامرد؟مگه تو نمیگفتی منو میخواااای؟حالا چی شده که به خودت فش میدی که اشتباه کردی؟پیروز 2 سال کم نیست...د آخه بگین این 2 سال من با دروغ زندگی کردم؟میگزرم از هرچی دارم اگه باشی عاشقه من:(پیروز من تو خودت میدونی که من چقد دیوونه تو هستم...به عشقه تو سوگند:(...الان کجایی ها؟میدونی من کجام؟برات اصلاً مهم هست؟فکر نکنم مهم باشه...وگرنه اینجوری 2 روز راحت نمیزاشتی میرفتی...ازون دنیایه دروغی پاشدم اومدم اینجا...با اونکه تنهام اما با روحم سرگرم هستم:(حسرته اینو میخورم که چرا اینجا هم تورو نباید داشته باشم؟:(واقعاً یعنی من لیاقته عشقه تورو نداشتم؟پیروز،اگه قلبمو شکستی رفتی و از من گسستی مهربون یا خود پرستی، هرچه هستی هرکه هستی نه فقط عاشقت هستم من همین رو قلبه خستم این تویی که میپرستم سر سپردیه تو هستم...اینرو یادته پیروز؟یادته خودت اینرو برام میخوندی؟من که حاضر بودم جون برات بدم دیوونه!!!من حاضر بودم هرچی تو بخوای انجام بدم چون عاشقت بودم میخواستم ازم راضی باشی :( اما انگار لایق نبودم:(یادته میگفتی حتی نمیتونی فکرشو کنی که دسته منو تو دسته یه نفره دیگه ببینی؟یادته میگفتی نمیتونی ببینی یکی دیگه داره لبامو بوس میکنه؟یادته میگفتی نمیتونی تحمل کنی که من ماله یکی دیگه باشم؟اینا همش دروغ بود؟اینا همش یه حرف بود؟نکنه دل خوشی بود؟آره؟این رسمه زمونس پیروز؟ای کاش میدونستم داری باهام بازی میکنی...ایکاش میدونستم با کی طرفم تو زندگیم :( تا اینجور اسیر نمیشدم..اینجور تنهایی نمیکشیدم...پیروزه من ، من حتی نمیخوام فکرشو کنم که یکی دیگه عشقه تو بشه :( من حتی نمیخوام بدونم رفتی و ماله یکی دیگه شدی .. چون تو هنوزم ماله منی ..تو ماله منئییی...تو به من قول دادی..اونم قوله مردونه...مرد و سره قولش ... مگه نه؟:(پیروز من .من هنوزه هنوزم چشم انتظاره توام...حتی اینوره دنیا هم که باشم روح آنی هنوزه هنوزم تورو میخواد...آنی که جز عشقه تو چیزیو کسی و نداشت...تو که خودت میدونی...نمیدونی پیروز؟من که دیگه حاضر نیستم برگردم تو اون جهان...میخوام تورو هم بیارم اینجا...میای پیروز؟پاشو بیا اینجا...انقده خوبه..هیشکیو هیشکی..کسی باهامون کاری نداره پیروز:(میشیم خودمو خودمون...خودم و خودت....دیگه کسی نیست که عشقمونو جدا کنه:(کسی نیست که بهمون حسودیش بشه:(پیروز میخوامت...میفهمی؟منتظرت میمونم تا روزی که بیای...دوست دارم یه یه یه دنیا عاشقونه...

روح آنی...


از این لحظه به بعد این روح من که باهات حرف میزنه پیروز
...

آنی...

آنی دختری که همیشه به امیده آرزوهاش زندگی میکرد ترک جهان گشود و برای ابدیت به دار فانی در گذشت...همیشه آرزوش حتی برای یه بار دیدن چشمای نازه عشقش بود اما هیچ وقت نمیدونست، مرگو زودتر ازون  روز میبینه...میدونست با رفتنش خیلی هارو میتونه خوشحال کنه واسه همین واسه یه بارم شده خواست یکیو رازی نگه داره...آ خه همه تلاشش این بود که خودشو پیشه قشنگش رازی نگه داره اما انگار نتونست...انگار همه چیز بیهوده بود...آنی میگفت تا نفس داره باهاش میمونه، تا لحظه آخر تا دمه مرگ فقط اونو میخوادش...اینم از همون لحظه...دیدی آنی سره قولش میمونه...آنی میدونست بعده رفتنش خیلی هانفرینش میکنن اما براش عادی بود اما سؤال هم بود؟!!که هم تو دنیایه اولی که بود باید نفرین میشد هم دنیایی که داره میره؟...از داره زندگیش چیزی جز یه عشق نداشت که همون بود همه سرمایشو زندگیشو امیدش...حیف که اجازه بردنشو نداشت وگرنه با خودش میبرد...اما انگار سهمه اون نبود که با خودش ببره...آنی برای تو مهربون هرجا که باشی آرزوی موفقیت میکنه ...حتی اونجا هم بره ، از خدا میخواد که مراقبت باشه...آنی دختری که سکوت رو برای همیشه ترجیح داد...

...

دیشب باران بارید. آسمان هم مثل من دلش گرفته بود.

هنوز بوی نم خاک می آید، هنوز زمین خیس است.

ای کاش دوباره آسمان ببارد به یاد تمام لحظه های از یاد رفته

به یاد پسرکی که از خستگی به خواب رفته است

به یاد دخترکی که به انتظار دیدن عشقش هنوز دعا می کند.

به یاد من که آرزوی یک شب بارانی را دارم . دوست دارم زیر باران بخوابم ، دوست دارم آسمان برایم ببارد.

برای من ، برای همه کسانی که دوست دارند باران را ،

عشق را .

برای دلهایی که گرفته است ، برای چشمانی که می گریند

ای کاش ببارد

(حیف که دیگه دیر بود)